نتایج جستجوی عبارت «هادی رنجبر محمد بناکار حمید آبدارنده محمد خیزاب حسین فتاحی عباسعلی راغب گردان کمیل» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 64 -وصیتنامه مفقودالاثر قربان محمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » مفقودالاثر قربان محمدي »
بسم‌الله الرحمن الرحیم ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی. سلام به تمامی شهدا. این‌جانب قربان محمدی، فرزند محمد، تاریخ تولد ۱۳۴۶، شماره شناسنامه ۱۹، صادره از خواجه جمالی به تاریخ ۱۳۶۴/۲/۹، جهت یاری از رزمندگان اسلام به جبهه‌های نور علیه ظلمت اعزام شدم. خداوندا! از تو می‌خواهم که شهدای ما را با شهدای کربلا محشور بداری و از تو می‌خواهم، همان‌طوری که ما...
خاطرات حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ ولی بنایی از حضور رزمندگان شهرستان نی ریز در جنگ
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
یکی از روحانیونی که می‌توان گفت مداوما" در جمع رزمندگان گردان کمیل و گردان فجر حضور داشت، حاج آقا بنایی بود‌. او همدوش با شهید حجه‌الاسلام و‌المسلیمن آقا سید رسول معصومی (ره) از جمله روحانیونی بودند که همراه و همدوش رزمندگان جنگیدند. شهید معصومی‌ به فیض عظمای شهادت نایل آمد و حاج آقا بنایی به خیل جانبازان انقلاب اسلامی پیوست. 1 ایشان روحیه حماسی و حضور فعال رزمندگان شهرستان نی‌ریز در میادین جنگ هشت ساله را چنین بیان...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید حبیب کردگاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حبيب کردگاري »
حبیب یکی از سه کبوتر عاشقی بود که از خانواده کردگاری عزم پرواز نمود و دل‌های زیادی در فراقش بی‌قرار شدند. آن روز که جان را با محبوب سودا کرد، آلاله‌های باغ شهادت به استقبال‌اش آمدند و سرود مهربانی و غزل عشق را با او همنوا خواندند. حبیب در یکی از روزهای گرم تابستان ـ 1/5/1336ـ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای مذهبی و عاشقِ خدا و ائمه اطهار(ع) با اولین گریه‌های خود، آهنگ شادی و طراوت سبز حیات...
شهدا سال 63 -وصیتنامه شهید محمدرضا مستوری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد محمدرضا مستوري »
بسم الله الرحمن الرحیم و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. ما در دامان آقائی و کرامت پرورش یافته‌ایم، لیکن برای پیروزی اسلام و مسلمین، سعادت به ما حکم می کند که برای مرگ آغوش باز کنیم. « از سخنان تابناک امام حسین(ع) » با درود و سلام به محضر آقا امام زمان(عج) منجی عالم بشریت، بر پا کننده عدل و آزادی در سراسر زمین. با درود به رهبر کبیر انقلاب و شهدائی که جانشان را...
گفتن نگوئید
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در آستانه عملیات والفجر 8 به برادران گردان گفته بودند که اگر کسی از شما در مورد مقر گردان، تعداد نیروها و... سئوال کرد به او جواب ندهید. بدانید که این موارد محرمانه هستند و ممکن است سوال کنند‌ه خودی نباشد و اطلاعات نیروها به دست دشمن بیفتد. یک روز فردی از شهید محسن پرهوده سئوال می‌کند. برادر شما چند نفر هستید؟ در جواب می‌گوید: به اندازه کافی هستیم، مجددا" سئوال کرده بود از کدام گردان هستید؟ ایشان...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید غلامرضا علیزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا عليزاده »
بسم الله الرحمن الرحیم و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون دین لله بنام خدایی که حضرت محمد(ص) بنده اوست که چند تار عنکبوت تا مرگ فاصله نداشت. به نام خدایی که حضرت ابراهیم بنده اوست که او را در آتش نگه داشت. به نام خدایی که ما را از گِل خلق کرد و از روح خود درون ما دمید. درود و سلام بر محضر اولیای دین و شهدای عزیز اسلام و راهیان کربلای حسین(ع) که راه چگونه زیستن...
-حال و هوای معنوی بچه ها قبل از استقرار در خط
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
آقای سمیع یزدانی در رابطه حال بچه های خط به ذکر خاطره ای می پردازد و می‌گوید‌: (1-YAZDANI-8) قبل از آنکه به خط خرمشهر برویم در پادگان امیدیه مستقر بودیم. بچه‌ها صبحها قبل از اذان، در گوشه و کنار نماز خانه مشغول دعا‌، نیایش و نماز شب بودند و خود را از نظر معنوی آماده می‌کردند. بعد از اقـامـه نماز‌، ورزش و تمرین شروع می شد‌، و برخی اوقات شهید علیرضا اکرامپور در جلو حرکت می کرد و گردان پشت...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید احمد رضایی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد احمد رضايي »
بسم الله الرحمن الرحیم به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا، با عرض سلام خدمت حضرت ولی‌عصر(عج) و نایب بر حقش، حضرت امام خمینی. با سلام خدمت همه مردم بزرگوار ایران اسلامی و با آرزوی پیروزی رزمندگان در جبهه‌های [نبرد] حق علیه باطل. اینجانب احمد رضائی، فرزند حسنعلی، برای اهداف مقدس خویش راهی جبهه‌ها می‌شوم که شاید به ندای امام عزیزمان، این حسین زمان لبیک گفته باشم و دین خود را به اسلام، امام عزیز و امت سلحشور و شهیدپرور...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید محمدرضا دیده جهان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
جای جای شهر ما از عطر یاد شهیدان خوشبوست و هرگز خاطره با آنها بودن را فراموش نمی‌کنیم. مگر می‌توان آن چهره‌های نورانی را از یاد برد؟ یادشان گرامی باد. وقتی گلهای رنگارنگ اردیبهشت ـ10/2/1339ـ کوچه باغهای نی‌ریز را معطر کرده بود، نوزادی فضای خانه خانواده‌ای مهربان و زحمتکش را صفا داد. او را محمد رضا نامیدند و در تربیت او بر اصول اسلامی همت گماشتند. برای کسب دانش، دوره ابتدایی را در دبستان ولایت و راهنمایی را در...
خونی که بوی گیلاس می دهد
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در یکی از عملیاتها، یکنفر از برادران مسئول تدارکات گردان ترکش خورده و مجروح می‌شود. بچه‌های گردان از راه می‌رسند و برای تقویت روحیه او و سایر رزمندگان، خم شده و خون وی را بو می‌کنند. سپس با حالت طنز به همدیگر ‌می‌گویند: از بس کمپوتهای گیلاس را خورده و به ما نداده خونش هم بوی گیلاس می‌دهد‌.  ...